Saturday, August 23, 2003

بگو خرم را گرفته اند

یک روز چند بچه خوب که رفیقی را از دست داده بودند، گرد هم آمده، عرقی فراهم آورده و بر سرگور دوست رفته و بیاد وی عرق خوری راه انداخته و سیاه مست می کنند، چند گور آنسوتر پیرزنی بر سر گور فرزند از دست رفته اش آمده و شیون زاری می کند، بچه های خوب که مست هم هستند، دلشان سوخته و برای دلداری دادن سوی پیرزن روان می شوند، پس از تناول مقداری خرما و حلوا از او می پرسند چه کسی مرده است، پیرزن می گویند پسر نوزده ساله اش هنگامی که ترک موتور یکی از دوستانش بود اوفتاده و مرده است، یکی از مستان از پیرزن می پرسد مادر این پسر تو حشیش هم می کشید؟ پیرزن می گوید نه مادر این سخنها چیست که می گویی پسر من اهل حشیش نبود. دیگری می پرسد مادر این پسر تو عرق هم می خورد؟ پیرزن پاسخ می دهد نه مادر از خدا بدور، پسر من اهل عرق نبود؟ یکی دیگر می پرسد، آبجو چطور؟ پیرزن استغفرالله گویان می گوید نه مادر پسر من کجا و آبجو کجا. دیگری می پرسد یعنی سیگار هم نمی کشید؟ که پیرزن پاسخ می دهد نه مادر، خدا بسر شاهد است که پسر من لبش هم به سیگار نخورده بود تا چه رسد به اینکه سیگار بکشد. جمع مستان حیران گشته و نگاهی به یکدیگر می اندازند، یکی از آنان به سخن آمده و رو به پیرزن کرده و می گوید: این که پسر نبوده تو داشتی، بگو خرم مرده و خیال خودت را راحت کن.
این داستان را گفتیم تا پیش در آمدی باشد به داستان رنج نامه خانم زهره رحمانی مادر "تقی رحمانی" به ملت ایران و داستان بگیر و ببند ملی مذهبی ها.
خب اگر به زبان شمری از خانم رحمانی (و یا مادر هریکی دیگر از ملی مذهبی ها) بپرسیم خب مادر این پسر تو امام حسینی کشته بود؟ بیگمان ایشان پاسخ می دهند نه مادر؟ استغفرالله ایشان یکی از عاشقان سینه چاک امام حسین هستند، هر محرم و صفر خودش را برای امام حسین با زنجیر سیاه می کند.
اگر بپرسیم خب مادر این پسر شما زینب را گاییده بود که زندانش انداختند؟ ایشان پاسخ میدهد "لا الله اله الله" پسر من و این سخنها، پسر من سخت به زینب باور دارد و سخن شریعتی که می گوید" آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که مانند باید کاری زینبی کنند وگرنه زین العابدینی اند" را نصب العین کرده بود.
اگر بپرسیم خب مادر این پسر شما ترتیب امام زین العابدین ناخوش را داده بود که زندان رفت؟ ایشان پاسخ خواهند داد نه مادر، پسر من چنان اعتقادی به امام زین العابدین ناخوش دارد که هروقت ناخوش می شود آش زین العابدین (آش زین العابدین گونه ای شله زرد است بدون شکر میشود گفت بی مزه) برایش می پزم تا زود خوب شود.
اگر بپرسیم خب مادر، حتما این پسر شما به جنایتهای حکومت اسلامی در سالهای شصت اعتراض کرده که کارش به زندان کشیده است؟ ایشان خواهند گفت نه پسر من سیاست را بر اساس شتر دیدی ندیدی پیش می برد و اصلا کار به کار اینکه چرا فرزندان ملت را در آن ساله بدانگونه کشتار کردند ندارد.
اگر بپرسیم خب مادر، حتما این پسر شما به کشتار زندانیان سیاسی در سال شصت وهفت اعتراض داشته که دستگیر شده است؟ ایشان پاسخ خواهد داد نه بخدا، پسر من اصل دلش نمی خواست روحش از این خبر ها باخبر شود چه برسد به اینکه اعتراض کند.
اگر بپرسیم، حتما این پسر شما به خمینی(مج) چیزی پرانده است که گرفتار شده، ایشان پاسخ خواهد داد، خدا را شاهد می گیرم که پسرم از زمان شاه خائن از مقلدین مخلص خمینی (مج) بود از آن گذشته ما هفت پشتمان به شش پشت خمینی(مج) اقتدا کرده ایم.
اگر بپرسیم خب مادر ممکن است پسر شما با ولایت خامنه ای(جک) بیعت نکرده باشد که کارش به زندان اوفتاده؟ ایشان خواهند گفت پسر من به جریانی وابسته است که قانون اساسی حکومت اسلامی را نود و نُه و نُه در صد باور دارند و خود را مقید به آن می دانند، مگر میشود پسر من به تنهایی بیعت نکرده باشد.
اگر بپرسیم خب مادر شاید پسر شما به جریان کشتارهای زنجیره اعتراض کرده باشد؟ ایشان خواهند گفت که پسر من عینکی به شفافی سخنان خاتمی(جک) دارد و با آن عینک دنیا را می بیند و چیزی افزون بر آنچه خاتمی(جک) در باره کشتارهای زنجیره گفته نه گفته است، اگر هم برای مراسم یادبود فروهرها به مسجد رفت، نخست بخاطر حلوا و خرما بود و سپس روضه ای بشنوه، اشکی بریزه، دلش سبک و ثوابی ببره.
اگر بپرسیم خب مادر گاس که پسر شما با سیاستهای کلان نظام مخالفت کرده و مثلا مردم را دعوت کرده که رای ندهند که کار به این گرفتاری ها کشیده؟ ایشان پاسخ خواهند داد نه مادر پسر من از عسگر اولادی مسلمانتر است و خیلی اصول گراست، پسر من شرکت در همه انتخابات حکومت اسلامي را واجب شرعي شمرده و در تمامی انتخابات حکومت اسلامی شرکت کرده و همیشه رای به اصلح داده است.
میپرسیم مادر حتما پسر شما از جنبش دانشجویی و مردمی طرفداری کرده است که گرفتار زندان این بی همه چیزهای مسلمان آمده است؟ میگوید نه پسر من از اول هم مخالف خشونت طلبی بوده و هست.
میپرسم حتما به یکی از آخوندها گفته بالای چشمت ابروست، میگوید پسر من بیشتر از روحانیت حاکم نگران آبروی دستاربندان است.
خودمانیم اگر شما جای ما بودید به مادر ملی مذهبی ها چه می گفتید؟

Tuesday, August 19, 2003

اختلاف نظر بر سر تاريخ انتخابات


براستی که حکومت اسلامی، حکومت مشتی کودن و نابخرد است و بس، کار از کار اینها گذشته است اما این کودنها خودشان را به آنراه می زنند. رفتار اینها ما را یاد گوبلز می اندازد که حتی دروغهای خویش را هم خود باور می کرد. این جاکشها هم اینقدر از امت همیشه در صحنه و پشتیبانی امت مسلمان از حکومت اسلامی برای خودشان گفته اند که خودشان هم باور کرده اند.
اصلا یادشان نمی آید که در انتخابات نهم اسفند مردم به تمامی حکومت از جناح آدمخوران مسلمان آن گرفته تا جناح آدمکشان مسلمان و دنباله های داخلی آن که ملی مذهبی باشند و دنباله های خارجی آن که مردم را بیشرمانه به شرکت در انتخابات دعوت می کردند، نه گفتند. فراموش کرده اند که همین مردم در خرداد ماه با وجود انبوه مزدوران سپاهی و بسیجی به خیابانها ریختند و با به ریشخند گرفتن ارزشهای پلید اسلامی خواستار برچیده شدن بساط حکومت اسلامی شدند.
بیخردان وزارت کشور خواهان برگزاری انتخابات مجلس در دهه فقر که با عید غدیر خم همزمان است شده و نابخردان شورای نگهبان خواهان برگزاری انتخابات همزمان با عزاداری محرم و عاشورا گشته اند.
ای بیخردان وزارت کشور!
خیالتان تخت باشد، ممکن است در روز عید غدیر خم محمد را زنده کنید، علی را از گور پلیدش بیرون آورده زنده کرده و پیامبر اسلام را وادار کنید که انگشتش را بکون علی ابن ابی طالب فرو برده و او را خلیفه الله بخواند، اما نخواهید توانست این ملت را به پای صندوقهای گزینش جاکشان بکشانید.
ای نابخردان شورای نگهبان
شاید در مراسم عاشورا بتوانید خشتک پاره زینب را به دست ناطق نوری بدهید، بند تنبان زین العابدین به گردن یزدی بیاندازید، رخت دامادی قاسم را به تن ناصر واعظ طبسی کنید و یاسر رفسنجانی را در قنداق کثیف علی اصغر بپیچید و خامنه ای وادار سازید تا ادای ابوالفضل را در بیاورد، اهل بیت خود را چوب حراج زینبی بزنید و نقش امام حسین را به یکی از لاجوردی هایتان بدهید اما خیالتان تخت باشد، ملت ایران، امام حسین اهل و بیتش را و این تعزیه خواندن های سیاسی عبادی شما را به پشم خویش به شمار نیاورده و نخواهد آورد. انتخابات هم پیشکشتان.

شهروندان آگاه ایران زمین، در همایش های گسترده خیابانی خود که از میانه خرداد ماه آغاز گشت و تا هیژده تیرماه ادامه یافت نشان دادند، که حکومت اسلامی نمی خواهند و خواهان سرنگونی آن می باشند. ملت به این باور رسیده اند که برای روشن کردن چراغ زندگی باید شراره های خانمان سوز اسلام و دودی که از کنده های نمور حکومت اسلامی بر می خیزد را فرونشاند.

کار اینها تمامه


***************************************************************************

ننگ خاندان پهلوی

بیست هشت مرداد پنجاه سال پیش، مزدوران شاه اسلام پناه که از قضا کمربسته امام رضا هم بود به یاری سربازان رشید اسلام که همانا مقلدان کاشانی و نوچه های شعبان بی مخ بودند و با پولی که برادران رشیدیان از سربازان گمنام عمو سام گرفته بودند و در میان آنان پخش نموده به خیابانهای تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران ریخته و کودتای پلید بیست و هشت مرداد رقم زدند.
در آن کودتا دولت برگزیده و قانونی ملت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق سرنگون گردید و حکومت کودتا به نخست وزیری زاهدی روی کار آمد.
کودتای بیست هشت مرداد سرآغازی بود برای زیر پا نهادن و به گور سپاری قانون اساسی مشروطه سلطنتی ایران، که با تمام کاستی هایش یکی از دستاوردهای تاریخی ملت ایران بشمار می آمد.
پنجاه سال از آن کودتا و بیست پنج سال از سرنگونی حکومت شاه می گذرد، شریکان مسلمان کودتای بیست هشت مرداد به قدرت رسیدند و حکومت اسلامی بنا نهادند، فرزند شاه پیشین اکنون خود را جایگزینی برای حکومت اسلامی می بیند و دم از مشروطه خواهی می زند و ادا اطوارهای دمکراتیک در می آورد، اما تاکنون برخوردی به کودتای بیست هشت مرداد نکرده است و هرگاه سخنی از گذشته به میان می آید ننه من غریبم بازی در آورده و می گوید گناه پدر را نباید به گردن پسر نوشت. بوی گند حکومت اسلامی به مشام شاهزاده جوان پیشین هم رسیده و خودش را به آنراه زده.
این یتیم تیپا خورده ارواح عمه اش خود را مشروطه خواه می نامد، ناسلامتی سیاستمدار است، خیرسرش علوم سیاسی خوانده، اما نشنیده که سیاست پدر مادر ندارد، چگونه است خود مشروطه خواه خوانده اما نمی خواهد به کسانی قانون اساسی کشور را زیر پا گذاشته و راه را برای به قدرت رسیدن حکومت اسلامی هموار کرده اند برخورد کند.اکنون که شاهزاده جوان پيشين ننه من غربيم بازي در آورده و مي خواخد مفت مفتکي پادشاه شود،
یادمان باشد که در سفر بعدی مان به مصر بر سر گور آن کمر بسته امام رضا رفته کمر خود را گشوده و بشاشیم.

Tuesday, August 12, 2003

خلیفه سوم و جایزه صلح نوبل


هاشم آقاجری که از قضای روزگار چون خلیفه سوم عثمان جانباز هفتاد هشتاد درصدی است و درد اسلام و حکومت اسلامی را دارد، نامزد جايزه صلح نوبل2003 شد.
نامزدی هاشم آقاجری از آنروست که دست اندار کاران بنیاد نوبل از شباهت های ظاهری "آقاجری" با عثمان خلیفه سوم مسلمانان جاکش بوجد آمده و گمان برده اند که رئیس جمهوری بعدی حکومت اسلامی اوست، و پادویی رهبر حکومت را بعهده خواهد گرفت.
اما خبر ندارند که این هاشم آقاجری از بنی هاشم نیست و ربطي هم به هاشمي رفسنجاني ندارد، درست است که ایشان سید است و نسبتی با پیغمبر جاکش اسلام دارد اما هاشم کجا و عثمان کجا، عثمان داماد دوستاره پیغمبر جاکش اسلام بود، هاشم خان حداکثر در ایام سوگواری فاطمیه بیاد روسپی دوعالم فاطمه الزهرا جلق های زده است و به گرد پای لنگ عثمان که از صحابه محمد بود و دو دختر پیامبر را تا سرحد مرگ گایید نمیرسد. هر لنگی که عثمان نیست.
این بی خردان یا نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که آقاجری ها از عاشقان و عمله های حکومتی هستند که بیست و پنج سال آزگار است که مردم ایران را سرکوب کرده و می کند.
نامزدی "هاشم آقاجری" برای این جایزه بدون تردید دهن کجی به ملت ایران است که به حکومت اسلامی از جناح موتلفه ایش گرفته تا جناح سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و ملی مذهبی ها در نهم اسفند نه گفته و در شورشهای مردمی خرداد ماه خواهان سرنگونی نظامشان گردیدند.

Saturday, August 09, 2003

ایران را سراسر کربلا می کنیم

مسلمان هم گفتند، همان مسلمانهاي قدیمی، همان آشغال هايي که برای نخواندن کتاب آیات شیطانی خشتک خود را پشت رو کرده و بجای کفن می پوشیدند و در پی اعلام عزای عمومی خمینی (مج) خودشان را به لجن عقیدتی شان می آلودند و با زدن به سروکله خودشان باعث خندیدن اهالی کره خاک به ریش پلید مسلمانان می شدند.
شیعه همان شیعه های قدیمی، که یکی از سوگند های جلالشان " قسم به ناموس فاطمه الزهرا" بود که همان فرج کثيف دخت پیغمبر جاکش مسلمانان دیوث محمد ابن عبدالله، فاطمه فیل کُس بود.
غیرت هم آنان داشتند و بس، بارها بازار را برای اینکه کسی به پشم ناموس فاطمه الزهرا بد گفته بود بسته و عزاداری میکردند.
شیعه های این دوران بی خیال این حرفها شده اند و پشم کُس فاطمه الزهرا نزدشان پشیزی نمی ارزد، نزد این جاکشان، احترام ریش مصباح یزدی، خامنه ای و خاتمی بالاتر از احترام به پشم کُس فاطمه الزهرا ، محاسن محمد رسول الله و سر کچل و بی موی علی ابن ابی طالب است.
شاشیدیم به اصول پنجگانه دین اسلام با پیروان دیروزی و امروزی اش، که از خبر گزاری حکومت اسلامی، دایره حراست پالایشگاه بوشهر، سپاه پاسداران مرکز و مرکز اجرایی امر به معروف و نهی از منکر گرگان آن برایمان پیام های دشنام آلود و تهدید آمیز می فرستند.
چندی پیش نوشته برو آدم کیری را برای یکی از این زین المعقدینی ها (زاده شدگان از کون زین العابدین بیمار) نوشتیم، اما از قرار معلوم به گوش این ولدلجن ها نرفته و نمی رود.

ای مادر جنده ها
مگر کورید و نمی بینید که تمامی دشنامهای که اینجا می دهید یکراست به حساب پنج تن آل عبا ریخته خواهد شد؟ نیک میدانیم که دینی که شما پاسدارش هستید دین جاکشهاست، مگر آن پیغمبر دهن جنده شما محمد رسول الله جاکش نبود؟ مگر دختر هفت ساله خود رقیه را به عقد عثمان در نیاورد، مگر رقیه هفت ساله در همان شب زفاف با عثمان نمُرد؟ مگر پس از مرگ رقیه دختر پنج ساله خود ام کلثوم را به بجای (گارانتی) رقیه به عقد عثمان در نیاورد؟ مگر ام کلثوم هم همان شب زفاف نمرد؟ ای کیر توی دهان پیامبرتان !
مادر جنده های مسلمان.
گمان مبرید که از هارت و پورتهای شما سربازان بی پدر و مادر امام زمان(مج - مادر جنده) می ترسیم، شما را به پشممان حساب نکرده و نمی کنیم، بروید بجای این کُرکُری خواندن ها فکری به حال خود و اهل عیال جنده تان کنید که همانگونه که گفته ایم

کیری که حسین خورد در دشت کربلا
بر گوش و حلق و دهان شما نيز بگذرد

گاییدن زینب و بیت حسین در کربلا
بر انبوه اهل وعیال شما نیز بگذرد


هشدار که بزودی خاک ایران زمین شخم شمری خواهیم زد، هزرگیاهانی مسلمان چون شما را وجین خواهیم کرد و ریشه های پلید دینتان را خواهیم سوزاند، بر مزار شهیدانتان خواهیم رید، بر آستین شما و سردمدارانتان چوب خواهیم کرد، بلایی بسرتان خواهیم آورد که کربلای حسینی در برابرش چون سیزده بدر باشد.
آخوندها تا کنون به شما پیش پرده کربلا را گفته اند و شما شله زرد خورها از بخش اصلی داستان بی خبرید.
ما در کربلا نه تنها گردن حسین ابن علی را زدیم، بلکه خواهرش زینب را هم گاییدیم، همانروز اهل بیت حسین را بگونه گروهی سپوختیم و از کربلا تا دمشق زین العابدین را با چوبی در کونش بدنبال شترهایمان دواندیم، در شام غریبان که شما کودنها به سروکله خود می کوبید، زینب را سپوختیم و با اهل بیت حسین گنگ بنگ(جماع الجماعه) کردیم و بر سر بريده حسین و دیگر شهیدان کربلا شاشیدیم و بر دستهای از تن جدای عباس ریدیم.
ای مزدوران حکومت اسلامی
سران ریز و درشت حکومتی، از ترس و برای روز مبادا، سوگُلی های حرمسراهای خود را به اروپا، آمریکا و کانادا فرستاده اند، تا در صورت کربلایی شدن اوضاع به آنان بپیوندند، عوض دشنام نویسی برای ما فکری به حال زار خودتان بکنید.

ای مزدورانی که از خبرگزاری حکومت اسلامی برایمان تهدید نامه می فرستید، اگر غیرت مسلمانی دارید خودتان را به لجن عقیدتی تان بگیرید ورنه ماتحت پلید خود را در آب سرد بنهید که در روزمحشر پیش روسپی دوعالم فاطمه الزهرا کون سفید باشید.

ای م.ر ضابط سوم مرکز اجرایی امر به معروف و نهی از منکر گرگان!
شاشیدیم به عرش خدایی که بنده بی مقداری چون تو را دارد، مردک پفیوز بجای امر به معروف و نهی از منکر بهتر کمی خود و اهل بیت خودت را انگول کنی که بدرد آخرتت خواهد خورد. شله زرد خور بدبخت هوا بدجوری خراب است، بیچاره برای ماهی نودهشت هزار تومان داری همه چیزت را برباد فنا می دهی.
ای مزدوران!
شمرها در راهند، ادای حسین ابن علی را در نیاورید که در پیشگاه ما شما زین العابدینی بیش نخواهید بود، در آستین تان چوب خواهیم کرد،ناگفته نماند اهل بیت شمارا زینب به شمار خواهیم آورد.

Wednesday, August 06, 2003


پیله وری كارشناس‌ ارشد وزارت‌ بهداشت‌ : دولت‌ مكلف‌ است‌ شادي‌ را به‌ جامعه‌ برگرداند ، ايران‌ با شاخص شادي‌ در دنيا بسيار فاصله‌ دارد



قربان عقل آخر مسلمان، مگر از حکومت مشتی روضه خوان میشود چنین چشمداشتی داشت. جناب پیله وری مگر یادت رفته که خمینی(مج) می گفت "روضه را زنده نگه دارید که به آن زنده ایم"،وانگهی مگر میشود از مُشتی مرده خور چنین چشمداشتی را داشت که پيام آوران شادي باشند.
روضه دامادی قاسم و غریبی زینب را که نمی شود رَپ و یا راک خواند، برای نوحه خوانی هم که نمی شود ویدئو کلیپ گذاشت، تعزیه را هم نمی شود چون باله گرداند، اصولا تربیت رقصندهایي که بتوانند رخداد عاشورا اجرا کنند ناممکن است. برای حکومت اسلامی تنها یکراه می ماند آنهم نسخه برداری از غلامرضا ملا حسنی امام جمعه خنده دار ارومیه و بکار گماردن آنها بجای ديگر امام جمعه ها.

برای بازگشتاندن شادی به ایران، شهروندان آن کشور یک گزینه دارند، آنهم سرنگونی حکومت مرده پرستان اندوه پرور، مرگ آوران زندگی ستیز و در یک سخن سرنگونی حکومت اسلامی و خشکاندن ريشه هاي هرزگياه اسلام از خاک خسته ايران زمين است.



کار اينها تمامه

Tuesday, August 05, 2003


سالگرد انقلاب مشروطه را گرامی می داریم




نود وهشت سال پیش در چنین روزی ملت ایران نخستین انقلاب جهان در قرن بیستم را برای آزادی و برپایی مردمسالاری در کشور ایران رقم زد.
دستاورد این انقلاب همانا قانون اساسی مشروطه ایران بود که با تمامی کم کاست هایش نشان از خواست ملتی بود برای آزادی و مردم سالاری. در مقابل مردم، شاه و شیخ بیکار ننشستند، گروه روحانیون واپسگرا به رهبری شیخ فضل الله نوری (مج) خواهان حکومت مشروعه بودند و با گروه های "ان ثار" خودشان در آن زمان دست در دست قزاق های محمد علی شاه به کودتا دست زده و مجلس شورای ملی به توپ بستند.
هرچند کودتای شیخ و شاه در آنزمان شکست خورد و محمد علی شاه از ایران گریخت و سر شیخ فضل الله نوری(مج) بروی دار رفت، اما شاهان و شیخان دیگر به کمک یکدیگر گام به گام دستاوردهای انقلاب مشروطه پامال کردند و در زمان حکومت پهلوی ها تنها نامی از انقلاب مشروطه باقی مانده بود و شاهان این سلسه در پناه اسلام و با فتوی آیت الله های واپسگر قانون اساسی مشروطه سلطنتی ایران را زیر پا گذاشتند.
امروز وارثان شیخ فضل الله نوری(مج) که در تبهکاری، بزهکاری، مردم ستیزی و دشمنی با آزادی بی همتایند، حکومت مشروعه را در کشور ایران برقرار نموده و با تعزیه گردانی "مردمسالاری دینی" به جنگ مردمی رفته اند که چون نودو هشت سال پیش برای آزادی و مردمسالاری به میدان آمده اند.
خنده دار اینست وارثان کسانی که قانون اساسی مشروطه سلطنتی را پامال نموده و راه را برای به قدرت رسیدن مشروعه خواهان هموار نمودند، بدون برخورد و بررسی گذشته، هوادار مشروطه سلطنتی گشته، خود را قیم مردم خوانده و خواهان تکیه زدن به تخت سلطنت می باشند، غافل از اینکه دوره تاریخی مشروطه سلطنتی بسر آمده و قانون اساسی مشروطه سلطنتی دیگر پاسخگوی نیازهای ملت نیست.

Friday, August 01, 2003


فاطمه فیل کُس


از شیعه جماعت کودن تر و مادر جنده تر در جهان وجود ندارد، با وجود اینکه هزارو سیصد و هفتاد و یکسال از مرگ فاطمه الزهرا دختر محمد رسول الله(ق .ق. همانا کوتاه شده قرمساق است، مودبانه آن دوسرقاف می شود) معروف به فاطمه فیل کُس می گذرد، هنوز این ابلهان چنان به سر و روی خود می کوبند گویی که همین دیروز بوده که فاطمه فیل کُس با لگد مبارک و خرکی حضرت عُمر ابن خطاب (ع) میخ در به لمبه نازنینش رفته و محسن ابن علی را ریده(نمی گوییم سقط کرده، گناهش هم بگردن حزب کمونیست کارگری، چون هواداران حزب کمونیست کارگری با سقط جنین بهر شکلش مخالفند و اگر از این شیوه عُمری سقط جنین باخبر شوند عمرکُشان راه می اندازند) . اینکه گفتیم عُمر (ع) بخاطر این است که اگر عمر آن لگد را نمی پراند، محسن ابن علی پس اوفتاده می شد و امروزه افزون بر سید حسینی سید محسنی هم داشتیم و از همه اینها گذشته خون محسن هم بگردن ما می افتاد. بین خودمان بماند که گریه و زاری بسیاری از شیعیان در اینروزها بخاطر شله زردی است که از محسن به آنها نرسیده است.
کجا بودیم، آری این شیعیان کودن چنان برای بیوه شدن علی ابن ابی طالب گریه زاری می کنند که اگر کسی نداند گمان می کند، که همین اکنون امیرالمومنین گوشه ای تاریک در خانه ای زنمرده، نشسته و دارد از غم فاطمه الزهرا جلق می زند، یکی نیست به این شیعیان مادر جنده بگوید علی شب مرگ فاطمه با تخماش گردو می شکست چرا که همان شب با خیال راحت و بدور از سلیطه گری ها و پاچه ورمالیده بازی های فاطمه فیل کُس به سراغ ام البنی مادر عباس رفت و تا اذان صبح که قنبر برای خرید نان سنگک به نانوایی رفت به جماع اکبر پرداخت.

فاطمه نشان زن ستیزی مسلمانان
حالا چرا به فاطمه الزهرا می گوییم فاطمه فیل کُس، پیش از هر چیز بگوییم که "فاطمه فیل کُس" را از صادق هدایت در "توپ مرواری" به وام گرفته ایم
همانگونه که بارها در شمرنامه نوشته ایم یکی از ویژه گی های حکومت اسلامی و دین پلید اسلام همان زن ستیزی آن است و اگر زمانی زنان به نمادهای زن ستیزانه اسلام گردن ننهند کار اسلام و حکومت زار خواهد شد. بنابراین مسلمانان فاطمه الزهرا تافته جدا بافته می دانند و می گویند او چون دیگر زنان کثیف نبوده.
همانگونه که میدانید مسلمانان، زنان را در دوران خونریزی های ماهیانه شان نجس می شمرند از همین رو زنان مسلمان در ایندوره نباید نماز بخوانند، روزه بگیرند به مسجد بروند و ...، جایگاه واژه پلید نجس در فرهنگ کثیف اسلامی را هم همه میدانند.
شیعیان بر این باورند که فاطمه فیل کس به اذن الله حیض ندیده و از نجاسات زنانگی بدور ماند.
محمد باقر (جک) از زبان الله می گوید:

«اني فطمتك بالعلم و فطمتك من الطمث،اى فاطمه!من به وسيله علم شير را از تو قطع كرده، (1) و از آلودگيهاى زنانگى تو را پاكيزه كردم.»آن گاه امام باقر عليه السلام در ادامه فرمودند:«و الله لقد فطمها الله بالعلم و عن الطمث فى الميثاق،و الله،خداى تبارك و تعالى اين بانو را با علم بسيار از شير گرفت و در ميثاق او را از ناپاكيهاى زنانگى باز داشت.»
.كافى،ج 1،ص 460،كشف الغمه،ج 2،ص 19،بحار الانوار،ج 43،ص 13.

ابوبكر احمد بن على شافعى به سند خود از ابن عباس روايت كرده است كه رسول خدا فرمود:«ابنتي فاطمة حوراء آدمية لم تحض و لم تطمث و انما سماها فاطمة لان الله فطمها و محبيها عن النار،دخترم فاطمه حوراى انسيه است،حيض نشد و ناپاك نگرديد و او فاطمه نامگذارى شد،زيرا خداوند او و دوستدارانش را از آتش جهنم منع كرده است.»
احقاق الحق،ج 10،ص 16،به نقل از تاريخ بغداد،ج 13،ص 331

کُس پر برکت.
شیعیان بر این باورند که کس فاطمه الزهرا پر برکت بوده است و تکثیر میکربی می کرده.
خداوند انواع بركات را به اين بانوى بزرگ عطا فرموده و نسل رسول گرامش را در ايشان قرار داد و با اين كه بعد از شهادتش،دو پسر و دو دختر بيشتر از او نماند و در واقعه كربلا تمام فرزندان امام حسن عليه السلام و به نقلى تا هفت تن شهيد شدند و از زينب كبرى نيز دو فرزند شهيد شدند و از امام حسين عليه السلام تنها امام سجاد عليه السلام باقى ماند،و ام كلثوم بدون فرزند از دنيا رفت،و پس از واقعه كربلا نيز حوادث بسيارى نسبت‏به كشتار فرزندان پاك رسول خدا و فاطمه زهرا عليها السلام و على مرتضى عليه السلام واقع شد،با اين همه خداوند در نسل فاطمه عليها السلام بركت قرار داد و به مصداق آيه: (انا اعطيناك الكوثر) منشا و منبع فرزندان بسيار شد كه امروزه براحتى مى‏توان صدق اين مطلب را دريافت كه فرزندان فاطمه عليها السلام كه همان فرزندان رسول خدا هستند،در تمام نقاط جهان پراكنده‏اند،مطابق آمارى كه در دست است در ايران حدود سه ميليون سيد و در عراق يك ميليون و در مصر پنج ميليون و در مغرب نزديك به پنج ميليون و...از اولاد و نسل فاطمه عليها السلام به چشم مى‏خورند.جمعيت‏سادات به سى و پنج ميليون نفر مى‏رسد.
فاطمة الزهرا من المهد الى اللحد (مترجم) ص 78

کیر علی و کیسه زباله
دلیل سوم برای فیل کُس بودن فاطمه الزهرا همانا همسری اش با علی ابن ابی طالب می باشد، اینکه ما از حسین ابن علی بارها بنام آشغال یاد کرده ایم برای آن بوده که امام اول شیعیان جهان یکی از خرکیران صدر اسلام بود بگونه ای بجای کاندوم از کیسه های بیست و پنج کیلویی زباله استفاده می کرد و تخم پلید حسین هنگامی که یکی از این کیسه در کُس فاطمه الزهرا ترکید کاشته شد. خب کلاهتان را قاضی کنید به چنین جانوری که فرآورده پاره شدن کیه زباله باشد نباید آشغال گفت. ناگفته پیداست که کیر خرکی علی ابن ابی طالب با کیسه زباله بیست و پنج کیلویی که بجای کاندوم بکار می برده نشان دیگری از فیل کس بودن فاطمه الزهراست.

رابطه مخصوص با محمد رسول الله
محمد ابن عبدالله که علاقه وافرش به همخوابگی با کودکان خردسال زبانزد همه است با دختر خودش هم بعله، ببینید که عایشه چه دیده است که ناراحت شده..
(كان كثيرا ما يقبلها فى فمها)
خلاصه آنقدر اظهار محبت به دخترش فاطمه مى‏كرد كه گويا «عايشه» نارحت شد، و گفت: اى رسول خدا(ص) چرا وقتى فاطمه مى‏آيد اينقدر او را مى‏بوسى، و زبان خود را در دهان او مى‏گذارى، گوئى مى‏خواهى عسل به او بخورانى؟!
فرمود: بله، عايشه. هنگامى كه مرا به معراج بردند... سپس داستان ميوه بهشتى را نقل فرمود.

بیهوده نیست که دکتر علی شریعتی می گوید که: فاطمه، فاطمه است، ما هم می گوییم فاطمه فیل کُس است.
بزودی گزارش چگونگی مرگ فاطمه فیل کُس را در شمرنامه خواهیم آورد.

>