Tuesday, March 30, 2004

شمر در سینما


در پی فیلم کردن گروهی از وبلاگیان به ابتکار نوروزی شبح، دوست خوبمان ارنستو چه گوارای عزیز خبر از ساخته شدن فیلمی شمری بنام ريش قرمز داده است، برای ارنی گرامی پیامی نوشته بودیم و پرسشهای را پیش نهاده ایم که شایسته دیدیم که آنان را به آگهی دیگر خوانندگان شمرنامه برسانیم که اگر میدانند پاسخ دهند.

ارنستو چه گوارای عزيز۴۳
پيش از هر چيز دربايسته است بداني که ما از فيلم، سينما، تئاتر و اينگونه سخنها سر در نياورده و تنها سررشته ما امام حسين پردازی و شيعه نوازي است.
تا آنجا که ميدانستيم تا کنون فيلمي در باره ما ساخته نشده، آنچه هم که در باره ما به نمايش در آمده در تعزيه گرداني های روز عاشورا بوده که مشتي شله زرد خور براي به گریه انداختن مشت ديگر نمایش کربلا در آورده اند. در آن خرتوخر عزاداری نیز بخش هاي اساسي رخداد کربلا دربرگيرنده گاييدن خواهر و اهل بيت سيدالجاکشين(سيدالشهداي سابق) در نیمروز عاشورا و شام غریبان بگونه ای سانسور گردیده است که عزاداران دست آخر نمی فهمند ابوالفضل عباس زن بود یا مرد.(دریغ از یک سکانس اروتیک ! اینهمه در وصف حجله قاسم و نوعروس علی اکبر نوحه خوانده شده اما دریغ ازیک ماچ رو شلواري در تعزیه ها)


اشاره کرده اید "ريش قرمز-کوروساوا" برایمان تازه بود، خرسند خواهیم گشت اگر به چند پرسش زیر پاسخ دهید. این ریش قرمز چه صیغه ای است، آیا فیلم است یا تعزیه؟در اینکه "کوروساوا" بايد هیئت عزاداری باشد تردیدی نداریم حتما به گوشمان خورده است اما یادمان رفته، اگر می شود بگویید که "کوروساوا" هیئت سینه زنی است یا زنجیر زنی؟ خورشتی است یا حلیمی یا شله زردی؟ نشانی این هیئت کدامین خراب آباد است؟

در این داستان ریش قرمز شما چه بخشهای از رخداد کربلا به نمایش گذاشته می شود؟ داستان را از دید چه کسی می بینیم؟ آیا آن کلوزآپ شمری از ديد امام حسين در رابطه با همشیره سیدالجاکشین به نمایش در می آید؟ کام شات به سروصورت امام زین العابدین ناخوش چطور؟ شورت کاتهای ساندویچی با رقیه چگونه کیفتی دارند و از کدامین زاویه نشان داده می شوند، نقش زینب، رقیه، سکینه،ام کلثوم و زین العابدین ناخوش را چه کسانی بازی می کنند؟

Sunday, March 28, 2004

خدیجه کبري بيوه زن خوکدانی محله آسیاب بادی


چه الکی خوشی یارو و چه حسابهای کودنانه ای برای خودت باز کرده ای، خجالت هم خوب چیزی است، سر پیری و معرکه گیری، نکند هوس کشتی گرفتن باخوک را با احساس جوانی اشتباه گرفته ای، به تو گفته شده" پاچه ورمالیده سیاسی"، دلت را به پاچه ورمالیده گی اش خوش کرده ای و برایش معرکه هم گرفته ای، دستکم اشاره ای به همخوابگی سیاسی ات با گراز می کردی که چیزی دست عزیزانت بیایید. سياسي اش را هم درز بگيري توفيري به حالت نمي کند!!

سگ خور! دل چروکیده ات را مچاله نمی کنیم، از دریدگی سیاسی ات که بگذریم، پاچه ورمالیده هم هستی، آنهم از گونه خدیجه کبری، اصلا تو خدیجه کبری وبلاگستانی. اگر شعورت قد نمی دهد، برایت مینویسیم تا روشن شوی، خدیجه کبری نخستین همسر محمد(مج) پیامبر مسلمانان مادر جنده و همان مادر فاطمه فیل کُس است، که بعلت کبر سن مانند تو از همان روز نخست اسقاطی بشمار می آمد.از آنجایی که مانند سرکار زورخانه دیده بود و کارشناسی ارشد کیر شناسی داشت و بعض تو نباشد سر از "بواسیر و غم باد و باد فتق و این حرفا" در می آورد، فعال اجتماعی بود، بجای کنار گود نشستن و لنگش کن گفتن، درست مانند تو خشتک بالا زده در غزوات صدر اسلام شرکت نموده، با خوکها کشتی* گرفته و به درمان بیماری های مجاهدان صدر اسلام می پرداخت.
ای کاش نسخه پیشنهادیت را جهت "بواسیر و غم باد و باد فتق از این حرفا" برای شوهر پیشینت پیچیده بودی که اینچنین هوس کشتی گرفتن با خوک و همخوابگی سیاسی با گراز بسرت نزند.

ما تا کنون گمان برده بودیم که تو بچه امامزاده داوود هستی، اما اینبار نشانی آسیاب بادی و حاج آقا کیشوت را داده ای که بیاییم مبارزه کنیم، مگر ما مانند تو هوس کشتی گرفتن با خوک بسرمان زده که چنین پیشنهادی می کنی، بهتر است خودت با خوکهای محله تان کشتی بگیری.
تا آنجا هم که ما میدانیم در هیچ خوکدانی آفتاب طلوع نخواهد که تو به آن سلام کني.




* یکی از دلایل حرام شدن گوشت خوک در اسلام علاقه وافر زنان حضرت محمد(مج) و بویژه خدیجه کبری به کشتی کج گرفتن با این حیوان و ترجیح دادن همنشيني با خوک به پیامبر اسلام بوده است

Saturday, March 27, 2004

تو که در شلختگی و پاچه ورمالیدگی سیاسی به خدیجه کبری گفته ای زرشک! برای باند بازی و فرونشاندن عقده های خود کم بینی ات، از کشتی گرفتن با خوک که هیچ، از همخوابگی سياسي با گراز نیز ابایی نخواهی داشت.

Saturday, March 20, 2004

دوستان گرامی، خوانندگان مهربان شمرنامه


پیش از هرچیز فرارسیدن بهار و نوروزی دیگر را به یکایک شما شادباش گفته و آروزی بهترین ها را برایتان داریم، سالی که گذشت سال پر بار برای ملت ایران بود، پته حکومت روی آب اوفتاد و ابهت پوشالی حکومت نزد مردمان فروریخت، در خیزش سراسری دوماهه که از هیژده خرداد آغاز گردید، شهروندان ایرانی با سرودخوانی، دست افشانی و پایکوبی به ستیز با مرگ پرستان مسلمان برخاستند و از آنهنگام به اینسو روزی نبوده که گواه خیزش مردمی در گوشه و کنار کشور نباشیم، خوداری همگانی از شرکت در انتخابات، جشن و پایکوبی در شام غریبان و برپایی گسترده جشن ملی چهارشنبه سوری در سراسر کشور آنهم در شب مرگ زین العابدین ناخوش همه نشان از آن دارند که ملت چشم اسفندیار حکومت اسلامی را یافته اند و بدون تردید این هیولای برخاسته از گور پلشت هزار وچهارصد ساله اسلام به زیر خواهند افکند. آری حکومت مرگ و عزاداری با شادی و شادمانی ملت ازهم خواهد گسیخت.
فراموش نکنیم که سال گذشته، همچنین سالی سخت برای ملت ایران و فرزندان ایران زمین بود، شمار بسیاری از شهروندان ایرانی در خیزش همگانی خردادماه دستگیر و شکنجه گشتند و در کنار باطبی ها به بند کشیده شدند، چندی به خاک اوفتادند، روزنامه نگارانی آزاده چون انصافعلی هدایت به بند کشیده شدند، زیبا کاظمی کشته شد، زرافشانها پورزندها، برادران محمدی و ... همچنان اسیرند.
زمین لرزه بم ویرانی گسترده ای به بار آورد، چپاول، بی برنامه گی وندانم کاری های حکومت به این زمین لرزه کوچک ابعادی چون فاجعه بزرگ انسانی داد، اعتصاب کارگران شهرک بابک بوسیله جانیان حکومت اسلامی به خون کشیده شد و در واپسین روزهای این سال حکومت اسلامی خیزش مردم فریدون کنار و کردستان به گونه ای اسلامی(نه وحشیانه) سرکوب گردید. چپاول سران حکومت اسلامی و فزرندان آنان کشور را به مرز نابودی اقتصادی کشانده و در گوشه و کنار کشور نداری بیداد می کند و دخترکانی تن فروش، مردان و زنان جان فروش، کودکان خیابانی و انبوه بیکاران، مشتی از خروارهای دستاوردهای اسلام ناب محمدی در این کشورند.
امیدواریم سال آینده گواه بازگشت روشنایی و زندگی، سبزی و شادکامی، دلدادگی و مهرورزی به سرزمین خسته ایران باشیم، که تنها با ریشه کن کردن آخوندها با اهل وبیتشان از معمم گرفته تا کرواتی، برچیدن بساط بسیجیان و پاسداران، بهم ریختن دستگاه سربازان بی پدر و مادر امام زمان (مج) و در یک سخن با ریشه کن هرزگیاه اسلام و سوزاندن تنه پلید آن که همانا حکومت اسلامی باشد شدنی است. امید داریم که سال نو سال سربلندی ملت ایران باشد.
باری تا سال نو هنگامه ای چند نمانده است و ما چونان ایرانیان پیشین خوان هفت شین خود را گسترانده ایم. شمع، شیر،شیرینی، شراب، شقایق،شوییت و شنبلیله فراهم آورده و با یاد شما به پیشباز نوروز خواهیم رفت.

هفت سين شمري
برای روشن کردن چشم چشمبراهان مهدی(مج) هفت سینی شمری نیز فراهم آورده ایم که در برگيرنده:
سربریده سید الجاکشین حسین ابن علی، که کاسه آنرا برای شاشیدن بکار می گیریم
ساعد دستهای بریده ابوالفضل العباس، که گاه و بیگاه حواله مسلمانان بویژه شیعیان مج می کنیم
سینه های زینب خواهر سید الجاکشین، که این شب عیدی کمتر با تخمهای خودمان بازی کنیم
ساق پای رقیه دختر هفده ساله امام حسین(مج)، برای یه قل دوقل در شب عید
سوتین ربابه زن پنجم امام حسین، برای تخم بند بکار می بریم، این سوتین تبرک شده است، دوخته شده از دو کلاه که علی(زج) و محمد(مج) هنگام مراسم حج بسر داشته اند
سکینه دختر امام حسین، خودتان بهتر میدانید
حلیمه نوعروس قاسم، یکپا سیب است

شاد باشید

Monday, March 15, 2004

کون زین العابدین ناخوش، چشم اسفندیار حکومت اسلامی و چهارشنبه سوری


اگر یادتان باشد در یکی از نوشته هایمان بنام "زین المعقدین و اسطوره کون زایی در اسلام" به اسطوره کونزایی در اسلام برخورد کرده بودیم و با بکار گیری متد اسطوره شناسی به جایگاه و نقش این اسطوره را در فرهنگ شیعه، حکومت اسلامی و نهادهای سیاسی آن از ولایت فقیه گرفته تا پُست پَست ریاست جمهوری آن پرداخته بودیم. ناگفته پیداست که این اسطوره از کون پربرکت امام چهارم شیعیان مادر جنده جهان، زین العابدین ناخوش سرچشمه می گیرد که آنهم برای خودش اسطوره ایست، پیوند اسطوره کون زین العابدین در فرهنگ پلید شیعه با نهادهای سیاسی حکومت اسلامی، یاد آور اسطوره ایرانی اسفندیار رویین تن و چشمش و اسطوره یونانی آشیل با پاشنه معروفش است.
بزبان ساده تر اگر گرانیگاه ناتوانی نزد اسفندیار چشمش بود و نزد آشیل پاشنه اش. این گرانیگاه ناتوانی در حکومت اسلامی کون زین العابدین ناخوش است. وزنه سنگین اسطوره کون امام چهارم شیعیان جهان در فرهنگ پلیدشان از آنجا ناشی می شود که زین العابدین ناخوش برای حفظ امامت و جلوگیری از مقطوع النسل شدن اهل طهارت(مج) در نیمروز گرم عاشورا کون مبارک (ع) آن چشمه امامت، ديانت وطهارت را را به حالت سجده سپر نموده و با سپردن آن بدست توانای خولی و گاییده گشتن در کربلا در جوار سر بریده پدرش رشادت نموده و خاندان طهارت را حفظ نمود. از همین روست که شیعیان زین العابدین را سید الساجدین می نامند.
دور نرویم امسال چهارشنبه سوری با مرگ زین العابدین ناخوش هم هنگام گردیده، از سوی دیگر سردامداران حکومت اسلامی که در درازنای بیست پنج سال گذشته مخالف سرسخت برگزاری آئین ها و جشنهای ملی ایرانیان بوده و کوششهای فراوانی برای نابودی آنان به زور شله زرد و چماق داشته اند، امسال نه تنها چهارشنبه سوری را برسمیت شناخته بلکه می خواهند آنرا نیز برگزار کنند، پرسش این است که با مرگ زین العابدین و مراسم سوگواری شیعیان در این روز که از ماه عزا هم هست چه خواهند کرد؟

داستان بر سر این است که اینان عرصه را تنگ یافته اند و برای حفظ بقای حکومت اسلامی و ولایت فقیه، با تاسی از امام چهارمشان زینی ناخوش، سیدالساجدین وار، نه تنها کون دین، عقیده و ایمان خود را سپر نموده اند بلکه بار دیگر کون سیدالساجدین آنهم در سالمرگش سپر کرده اند شاید چهار روز بیشتر حکومت کنند.

ایدئولوژی توحیدی حکومت اسلامی در خود شکسته و فرو ریخته است، رویگردانی همگانی از این ایدئولوژی پلید و مرگ پرور از یکسو و رویکرد گسترده ملت به آیین ها و جشنهای ایرانی چشمگیر است، برگزاری هرچه گسترده تر جشنهای نوروزی فروپاشی حکومت مسلمان مادر جنده را جلوتر خواهد انداخت و به یگانگی ملی ما دامن خواهد زد به پیشواز این جشنها برویم و چشم اسفندیار حکومت اسلامی که همان کون سیدالساجدین باشد را کور کنیم.


کار اینها تمامه


کودکانه

Sunday, March 14, 2004

آیا امید حسین فهمیده را فهميده؟


امید جان ناخرسند گشتیم از اینکه دیدیم گوش به اندرز پیشین ما نداده و کماکان مظلوم نمایی می کنی. اصلا باورمان نمی شود آدمی با فراست سیاسی تو که برای اثبات فوائد شرکت در انتخابات پس از پایان آن، یک پایش در کفش وزیر کشور و پای دیگرش را در کفش سخنگوی دولت کرده و گونی گونی آمار ارقام ارائه داده وگزاف گرافهایی را به نمایش گذاشته که هوش را از سر می پراند، اینقدر ساده لوحانه برخورد نموده و خود را مزدور حکومت اسلامی بخواند.
چشم داشت ما این بود که آدم نظری کاری چون تو آنقدر شم سیاسی داشته باشد، که مظلوم نمایی نکرده بیهوده نشانی نادرست ندهد. اگر کمی از شفافیت مایه بگذاری و آن کلاه روشنفکرمابانه ات را عوض اینکه به سر این و آن بگذاری، برای خودت قاضی کنی، بهتر از هرکس دیگری میدانی که آتش این لقبهای تو از گور حامد یوسفی برمی خیزد، این آدم کیری بر سر داستان امام حسین، حسین درخشان کرمکی گشته، گردخرابه پلکیده و برای نانا که به حسین درخشان برخورد کرده بود پارس نموده و شله زردهای مفت خورده بود.
نانا هم در پاسخ، نوشته دلنشین "اگه خيال کون دادن نداري چرا دور و بر خرابه ميگردی" را به حامد یوسفی(آدم کیری حقیر از کویت ولاغیر)، قالب کرده بود، از آنجایی که عرصه به حامد تنگ آمده بود در نوشته دیگری افراد دیگری از جمله خودت را به خرابه گردی خودش چسبانده و گوز را به شقیقه ربط داده و دست به افشاگری زده خود را مزدور حکومت در خاور میانه خوانده، نام روشنفکرانی * مولتی میدیا چون خودت و حسین درخشان را در کنار نام آدم حقیری چون خودش آورده واز همه بدتر برایتان شغل دولتی تراشیده و دست آخر نتیجه گرفته که" آقا جان هر كسي كه اون بيانيه كذايي حمايت از انتخابات آزاد و امضا كرده حقوق بگير اين حكومته و ....
یعنی تو اینقدر بی مایه شده ای که کارت به نان قرض گرفتن از این آدم کیری رسیده است و بنا به گفته او خودت را مزدور حکومت می خوانی، نه خودمانیم مگريکبار در نوشته "آنارشیسم بهتر است یا خر تو خر اسلامی" برایتان ننوشته بودیم که " مگر کسی آن بیانه و آدمهای که بزیر آن انگشت نهاده اند را به پشمش به شمار می آورد؟
اکنون تو و آن آدم کیری از رو نرفته و دلتان را به این خوش کرده اید که با آن بیانه مزدور حکومت اسلامی شده اید. برای اینکه شیرفهم شوی باز هم می نویسیم، شما و کسانی که زیر آن بیانه کذایی انگشت نهاده اند را به پشم خود به حساب نیاورده و نمی آوریم تا چه رسد به مزدور حکومت خواندنتان؟! خیلی هم که سنگ حکومت را به سینه بزنید(که بدجوری می زنیدبفهمی نفهمی بسیجیانی خواهید شد از قماش حسین فهمیده! فهمیدی؟


فرهنگستان شمر
*روشنفکر مولتي ميديا همانا شمري شده همه فن حريف سابق يا نخود همه آش است

Saturday, March 13, 2004

پاسخی چند به دوستان

خواننده گرامی ما عزیز نسین پرسیده اند" درود به پيشگاه رام افزود ايرانيان، شمر. همه مقتل نويسان از جمله سيد بن طاووس در كتاب لهوف در بيان وقايع شب عاشورا نوشته اند كه حسين بن علي دستور داد تا خيمه اي مهيا كردند و در آن نوره ي آميخته با مشك استعمال كرد تا در روز بعد، پس از رحلت از دنيا و در هنگام مواجهه با حوريه هاي بهشتي، تميز و پاكيزه باشد. و ديگر اصحاب هم به او اقتدا كردند. فلذا، شما كه در محل حاضر و ناظر بوده ايد، بفرماييد كه آيا در آن وضع بي آبي، استعمال نوره بدون آب ممكن بوده است؟ اگر در آن موقع آب بوده، چرا طفل شش ماهه را آب ندادند؟ ضمنآ از مقاتل، معلوم نميشود كه چه كساني نوره استعمال كرده يا نكرده اند. شما در اين معنا چه چيزي رؤيت كرده ايد؟ ... ممنون"
دوست دیگرمان پویا هم در باره فلسفه شله زرد پرسیده اند، ما پاسخ این دوپرسش را یکجا می دهیم
عزیز نسین گرامی
راستش را بخواهید ما از اینکه سالار جاکشان، در شب تاسوعا چه زهرماری استعمال نموده خبر نداشتیم، اما هنگام دستگیری ویرا با مفتاح الفرجین آویخته به بیضه مشغول جماع الجماعیه یا بگفته آیات عظام و مراجع تقلید گنگ بنگ با بخش کوچکی از حرامسرای موبایلش یافتیم و همانگونه که در فلسفه شله زرد(پویای گرامی بخواند) نوشته ایم پیش از آنکه گردن سیدالجاکشین حسین ابن علی را بزنیم، نوه رسول الله(مج) از ترس به خود را خراب نموده و هر آنچه را که از پایین و بالا بلعیده بوده یکجا رید. باری در آنروز نه تنها حوری بهشتی نصیب وی نگردید بلکه خواهرش هم جلو چشمان سربریده اش گاییده شد.
داستان بی آبی و تشنه ماندن این مادر جندگان شایعه ای بیش نیست از نوشیدنی ها تنها کوکاکولا را کم داشتند، امام سوم شیعیان مادرجنده، حسین ابن علی در هنگام اقامت پلیدش در کربلا روزی پنج بار غسل جنابت می نمود و آب رودخانه فرات به نجاست امامت مي آلود، چرا دور برویم، مانند داستان علی اصغر و شایعه کشتن همه ذکور، همانگونه که میدانید، زین العابدین ناخوش و فرزند چهارساله اش محمد باقر(مج) را بهمراه گروه بزرگ دیگری از مردان شیعه را بخشیدیم که از کربلا جان سالم بدر بردند.


سپاسگذاری از آیات عظام حاج شیخ لواط الدین قزوینی و رئیس مجمع تشخیص مصلحت.

حضرت حاج شیخ لواط الدین قزوینی پاسخ زیر را در رابطه با آن خرابه گرد حقير و لاغير فرستاده اند که پیشاپیش سپاسگذاری می نماییم.
گرامی شمر
امر کردیم رختخوابی از گونی کنفی فرد اعلا* برای ایشان(حامد یوسفی) در جوار حجره خودمان فراهم کنند. وازلینی نیکو و جورابی پشمینه (به عنوان کیر کش) گرد آوردیم و ایشان را به گرمابه بردیم و موهای زاید از میان ایشان بدست خویش زدودیم. لعبتی ساختیم چون مهدی (مج) گم گشته در بازار قزوین.
آلتمان را با سنگ پای اصل قزوین صیقل دادیم و اورا امر به معروف کردیم تا چون حضرت سجاد در سجده در آید و در طریقت عملی به آموزش علم الدخول پرداختیم. چنان بر او وارد شدیم که معجزه امامت را چون دوران غیبت صغری در بازار قزوین به فراست دریافت.
ایشان در حال حاضر در سایه بنیاد زین العابدین ناخوش در اندرونی اینجانب بسر میبرد و چون مهدی موعود غایب است. چنانچه شمارا نیز فراغتی از سپوزیدن اهل بیت سابق سید الشهدا حاصل شد ایشان را سر افراز نموده با انگشتی وازلین بهداشتی کامروا شوید تا ایشان نیز به یاد کشتگان دشت کربلا اشکی بریزد و ثوابی ببرد.
بنیاد زین العابدین ناخوش
حجت الاسهال والمسهلین
حاج شیخ لواط الدین قزوینی


* برای اعضای بنیاد زین العابدین استعمال هر گونه جنس لطیف اشکال دارد و احوط اجتنابست

از رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نیز که اطلاعیه مبسوطی در اینباره داده اند سپاسگذاریم.

Monday, March 08, 2004

Sunday, March 07, 2004

اگه خيال کون دادن نداري چرا دور و بر خرابه ميگردی

از وبلاگ نانا

قابل توجه حضرت آیت الله العظما حاج شیخ لواط الدین قزوینی
حاج آقا به آگاهی شما میرسانیم، که اخيرا یکی از ذوب شدگان دستگاه ولایت مسئله دار گشته، احساس یتیمی نموده و مدت مدیدی است که گرد خرابه ها می گردد، از آنجایی که میدانیم آنجناب در پاسخگویی به مسئله چنین افرادی از تبحر فراوان برخوردارید، خواهشمندیم برای رضای خدا و روشن کردن چشم این چشمبراه امام زمان(مج) هر چه زودتر دستی به سرگوش وی کشیده، که ثواب دنیوی دارد.
توفیق شما در این امر خیر مسئلت داریم


رونوشت به دفتر رهبر فرزانه خودمان
رونوشت به دفتر آیت الله استمنا
رونوشت به رئیس مجمع تشخیص مصلحت

شمر

Friday, March 05, 2004

سانسورچی خودش و اسطوره مادرجندگی


هزار بار از رئیس دفتر سیاسی خودمان عمروعاص شنیده بودیم که "حسین درخشان" هم از همان دسته نابغه گان شله زردخور فرآورده حکومت اسلامی است از پیشقراولان کشف "کانادا". جان به جانش هم کنی شیعه "تازه بدوران رسیده اي"* بیش نیست. این هارت پورتهای که علیه سانسور و آزادی سخن راه انداخته است تنها بخاطر خودش است و بس ورنه شیعه کجا و این سخنها کجا. اما ما از این گوش می شنیدیم و از گوش دیگر بیرون می کردیم تا دیشب که در پي بازگشت از یک سفردور و دراز به خانه برگشتیم و سری به وبلاگهای دوستان زدیم در وبلاگ آبی به نوشته ای کَشنده در باره واپسین شله زردی که حسین درخشان خورده برخورد کردیم و ناخواسته سر از وبلاگ این شله زرد خور در آوردیم، از روی خوش قلبی ذاتی شمریمان دیدگاهمان را برای نوشته اش در آنجا گذاشتیم اما اکنون پی بردیم که این حسین هم اوقاتش شله زردی شده، گریزی حسین وارانه به صحرای خالی کربلا زده و دیدگاه ما را پاک نموده است. ناگفته نماند که پیشتر از اینها پاگنده که ارادتش به ما زبانزد است، در نوشته ای در گیره به پاک کردن نوشته ای در صبحانه اشاره کرده بود که پیوندی به وبلاگ ما داده بود، اما چشمداشت اینرا نداشتیم که نویسنده سردبیر خودم ناگهان در پوسته سانسورچی خودش فرو رفته و دیدگاه ما را در پاسخ به نوشته اش پاک بنماید.
باری آن پیام را با اندکی بهنویسی اینجا می نویسیم که اگر خواستید کپی نموده و در بخش دیدگاه های سانسورچی خودش بگذارید!
جناب مسطتاب حسین درخشان
دوست داشتن داستان سیدالجاکشین حسین ابن علی پیشکش اما به پوشک علی اصغر و نواربهداشتی رقیه می خندی که چنین شله زردی را می خوری و نام حماسه آنهم از گونه ایرانی و نه اسلامی بر روی آن می گذاری! مگر شله زردت زیادی کرده، سید الجاکشین حسین ابن علی چه ربطی به ایران و ارزشهای ایرانی دارد، اهل بیت را به گاییدن دادن چه ربطی به حماسه دارد؟ وانگهی کدامین اسطوره ایرانی را سراغ داری که برای رسیدن به قدرت خواهر و اهل و بیت خودش را به گایش دهد. کدام سرکشی در برابر دروغ، مگر همین امام حسین تو نبود که ده سال آزگار در برابر معاویه تقیه کرد و دروغ گفت؟ احترم نسبی به زنان دیگر چه صیغه ای است؟ حرامسرای موبیل سیدالجاکشین کورت کند، از ام لیلا، ام کلثوم، سکینه، رقیه، حدیقه و صدیقه و دیگر همسران امام حسین خجالت بکش! مادر علی اصغر شانزده سال داشت در حالیکه اسطوره تو ریشش سفید بود و همسر نخستش از کهولت سن کور گشته بود.
اینکه ایرانی ها امامان دیگر را تحویل نمی گیرند، بخاطر امکان شکمچرانی هایست که در ماه محرم فراهم می شود، تازه آنهم را به شمشیر ما بدهکارند ورنه امام حسین هم چون دیگر امامان کورو کچل تان از کثرت کثافت و شدت نجاست به یکی از مرضهای وبا، طاعون، سوزاک، سفلیس، نقرس یا قانقاریا دچار می شد و می مرد و خیری هم به شما نمی رسید. خیالت راحت باشد که اگر برای این سورچرانی ها نبود ملت امام حسین را هم به پشمشان حساب نمیکردند.
روضه هم نخوان! که امام حسین چنین و چنان بوده.
اگر ازما که گردنش را زدیم و خواهرش را گاییدیم بپرسی خواهیم گفت که حسین مانند پدر قالتاقش علی و جد جاکشش محمد ابن عبدالله(مج) آدم زورگویی بود منتها قدرت بدستش نیافتاد، اصلا چرا دور برویم مگر همین سردمداران "حکومت اسلامی" نوادگان حسین نیستند، کم در این بیست و پنج سال دروغ گفتند، دزدی و جنایت کردند؟ این مادر جندگان حسین زاده بسیاری از نوجوانان و جوانان ایرانی در سالهای شصت تا شصت و چهار شکنجه کرده و کشتند، سال شصت وهفت کشتار گسترده و همگانی زندانیان سیاسی را راه انداختند و حتی پیرمرد و پیرزنی چون فروهرها را کشتند. حسین هم آدمی از قماش اینان بود و اگر به قدرت میرسید دست کمی از اینان نداشت. حسین اسطوره دوروئی، پلشتی و پلیدی، افزون خواهی، زنباره گی و در یک سخن اسطوره مادر جندگی است چرا که فرزند فاطمه فیل کُس است که برای دستیابی به مُلک فدک خود را به گاییدن داد و محسن را رید.
جابجایی نام چنین مادر جنده اي با نامهای اسطوره ای شاهنامه فردوسی نشدنی است وانگهی اگر هم شدنی باشدبا آوردن نام چنين مادرجندگاني ديگر شاهنامه نيست، می شود شیخنامه!
سنگ زینب را به سینه نزن که افتخاری ندارد، زینب را هم همان روز عاشورا جلو چشمان سربریده برادرش حسین ابن علی گاییدیم و هنگام بردن او دیگر اسیران به شام هرشب او را همراه با سکینه و رقیه دختران نورسیده سیدالجاکشین حسین ابن علی سپوختیم. سپاهیان پیروزمند ما در شام غریبان حسینی با اهل و بیت آن جاکش به گنگ بنگ (جماع جماعیه) پرداختند.

Wednesday, March 03, 2004

ده روزی که شیعه را گوزاند

امت شله زرد به حرام و شکر نشناش
بار دیگر روز جهانی ما فرا رسید و شما شله زرد به حرام ها فراموش کردید که این شله زردی که1322 سال نسل اندر نسل خورده اید، دسترنج ما بوده است.
شله زرد به حرامها
دو سال آزگار است که پا به گستره اینترنت گذاشته ایم و اذهان کودن و واپسگرای شما را به چرایی رخداد کربلا و چگونگی آن آشنا ساخته ایم و امیدوار بودیم که امسال روز جهانی ما را دستکم در وبلاگهایتان جشن بگیرید، ما چشم اسفندیار "حکومت اسلامی" را به شما نشان دادیم ، اما دریغ، گمان نمی بریم که شما از نوشته های ما سر در آورده باشید، مرده شور برده های چپول مگر ما از طبقه گارگر چه کم داریم که روز جهانی ما را مبارزه نمی کنید، نه خودمانیم سیاهکل برای هفت پشت شما کافی است.
شما ای سلیطه های فمینیست! چون با لنگه کفش، کفگیر و ملاقه به جنگ حسین نرفتیم، روز جهانی ما بزرگ نمی دارید و نمی رقصید، اصلا چرا دور برویم، دلخوشکنک موفقیت شیرین عبادی برای شمایان هم بسیار است .
یتم مانده های سلطنت طلب، باید خودمان را کمر بسته امام رضا می خواندیم تا روز جهانی ما را جشن بگیرید، خاک برسرهای حلواخور! تنها بدرد این می خورید که چهارم و پنجم مرداد را عزاداری کنید و سالروز کودتاي 28 مرداد را که با مسلمانها به خيابانها ريختيد جشن بگيريد، حتی رضا شاه دوم هم بسرتان زیاد است.
نه! شما از یمین گرفته تا یسار، از مذکر تا مونث آدم بشو نبوده و نیستید، به هیچ یک از شما امیدی نیست، بجای خون، شله زرد در رگهایتان جریان دارد و در هوایی شله زرد آلود دم و بازدم می کنید.

کودنها! رخداد عاشورا از از تمامی انقلابات بزرگ جهان بزرگتر است، نگاهی به شیعیانی که اینروزها خودشان را در سراسر جهان به لجن می گیرند کنید تا بدانید چه می گوییم، باری اگر "جان رید" در روزگار ما می زیست بدون تردید کتابی با این عنوان می نوشت"عاشورا، ده روزی که شیعه را گوزاند".

دهم محرم روز جهانی شمر گرامی باد