Sunday, July 31, 2016


یاداشتی بر کارزار اینترنتی "من هم یک دیوثم" و دیوثان صدر اسلام


بیش از هرچیز باید گفت که نشریه یالثارات وانصار حزب الله گه خورده وبه گور پیامبر جاکششان خندیده اند که این به یاوه سرایی ها روی آورده اند دیوث امام نخست شان علی است که دخترش امّ كلثوم را که حتی به سن بلوغ هم نرسيده بود به همسری دشمن خویش خلیفه دوم عمر ابن خطاب در آورد
دیوث حسین ابن علی بود که برای رسیدن به قدرت  اهل بیت خود در کربلا به فاک فنا داد 
   
نه شما دیوث نیستید ، درست است که سی و شش  سال آزگار  نظاره گر سرکوب مادران ،خواهران، همسران، دختران و دلبران تان بوده اید و دم بر نیاورده اید، سنگسارها ندیده اید ، داستان یا روسری یا توسری ندیده ایدو به گوشتان نخورده، نداها را فراموش کرده و ترانه موسوی ها را بجا نمی آورید، نمی دانید کهریزک کجای دنیاست، از اسید پاشی سازمان یافته به روی زنان و دخترکان کشورتان خبر ندارید، نمی دانید گشت ارشاد زن ست یا مرد،نام ریحانه جباری به گوش تان نخورده،از دیدن رنج و نداری همه روزه دخترکان تن 
 فروش خیابانی کک تان نمی گزد، نه شما دیوث نیستید، شمایانی که خودتان را به کوچه پس کوچه های گفتگوی تمدنهای خاتمی کارچاق کن میزنید، شمایانی که امیدتان را به دولت تدبیر روحانی قرمساق بسته اید، شما دیوث نیستید . شما تنها  به حکومت مشتی دزد، آدمکش و جاکش تن داده اید و بس.           

Saturday, July 23, 2016

بیاد شاملو

روزهای سیاهی در پیش است. دوران پر ادباری که، گرچه منطقن عمری دراز نمی تواند داشت. از هم اکنون نهاد تیره ی خود را آشکار کرده است و استقرار سلطه ی خود را بر زمینه ئی از نفی دموکراسی، نفی ملیت، و نفی دستاورد های مدنیت و فرهنگ و هنر می جوید. اين چنین دورانی به ناگزیر پایدار نخواهد ماند، و جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیر غلتک سنگین خویش در هم خواهد کوفت.
اما نسل ما و نسل آینده، در این کشاکش اندوهبار، زیانی متحمل خواهد شد که بی گمان سخت کمر شکن خواهد بود. چرا که قشریون مطلق زده هر اندیشه ی آزادی را دشمن می دارند و کامگاری خود را جز به شرط امحاء مطلق فکر و اندیشه غیر ممکن می شمارند. پس نخستین هدف نظامی که هم اکنون می کوشد پایه های قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گام های خود را با به آتش کشیدن کتابخانه ها و هجوم علنی به هسته های فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور بر داشته، کشتار همه ی متفکران و آزاد اندیشان جامعه است.
اکنون ما در آستانه ی توفانی روبنده ایستاده ایم. باد نماها ناله کنان به حرکت درآمده اند و غباری طاعونی از آفاق بر خاسته است. می توان به دخمه های سکوت پناه برد، زبان در کام و سر در گریبان کشید تا توفان بی امان بگذرد. اما رسالت تاریخی روشنفکران، پناه امن جستن را تجویز نمی کند. هر فریادی آگاه کننده است، پس از حنجره های خونین خویش فریاد خواهیم کشید و حدوث توفان را اعلام خواهیم کرد. سپاه کفن پوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر به میدان آمده اند.
بگذار لطمه ئی که بر اینان وارد می آید نشانه ئی هشدار دهنده باشد از هجومی که تمامی دستاوردهای فرهنگی و مدنی خلق های ساکن این محدوده ی جغرافیایی در معرض آن قرار گرفته است.

کتاب جمعه - شماره یک- سال اول – پنجشنبه 4 مرداد ماه 1358